بازگشت به وضع طبیعی!
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۸۷۵۲۷
یقین بدانید با این روند، صدها سال بعد صهیونیستی - اگر وجود خارجی داشته باشد - با لذت و افتخار به نوزادکشیاش ادامه داده از سوی متمدنترین کشورها نیز حمایت کامل خواهد شد!
به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- کلاسیکهای جامعهشناسی و برخی متفکرین حوزه فلسفه و سیاست (مثل توماس هابز و جان لاک) وقتی میخواهند شکلگیری «جوامع» را تبیین و راجع به «قراردادهای اجتماعی» ایدهپردازی کنند غالبا با تشریح «وضع طبیعی» (State of Nature) شروع میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲- اکنون در قرن ۲۱ هستیم و این قوانین و حکومتها به شکلی مدرن، پیچیده و دقیق تدوین شدهاند. هم در قالب داخلی و درون کشورها و هم در قالبهای جهانی، قوانینی وضع شدهاند و دنیا به اصطلاح متمدن شده است! حالا یک سؤال: آیا اکنون که قانون بر جوامع و دنیا حاکم شده، قدرت و خشونت حرف اول را نمیزند؟! به شرایطی که در غزه حاکم شده نگاه و به پاسخ این سؤال کمی فکر کنید. به عنوان فقط یک مثال، به جنایت هولناک خیابان «الرشید» بیندیشید که همین سه چهار روز پیش در غزه اتفاق افتاد. اینکه اجازه دهیم کامیونهای حامل مواد غذایی و آرد وارد این باریکه شوند، سپس کمین کنیم بعد منتظر هجوم صدها زن و کودک گرسنه به سمت کامیونها باشیم و در نهایت، با تانک و گلوله جمعیت گرسنه را قتل عام کنیم، نشانه تمدن است؟ آیا واقعا دنیا از «وضع طبیعی» خارج شده است؟ چه تفاوتی بین جنایاتی که رژیم صهیونیستی در غزه علیه زنان و کودکان فلسطینی مرتکب میشود، با جنایاتی است که هزاران سال پیش، وقتی بهزعم برخی نظریهپردازان، «وضع طبیعی»! بر جوامع حاکم بود اتفاق میافتاد؟ قتل عام نزدیک به ۳۱ هزار انسان که چیزی حدود ۹۰درصد آنها غیرنظامی و ۱۲ هزار نفرشان هم کودک و نوزادند، آن هم طی کمتر از ۵ ماه، نشانه متمدن شدن جوامع است؟ ممکن است گفته شود، رژیم صهیونیستی یک استثنا است که در این صورت باید گفت، کدام قدرت و تمدن! در غرب، در این جنایات، شریک صهیونیستها نیست؟ آیا صهیونیستها نگفتند، اگر سلاحهای آمریکایی نبود، یک روز هم نمیتوانستیم، در برابر جوانان فلسطینی دوام بیاوریم؟ آیا کشورهای مرتجع عربی در این جنگ، کنار فلسطینیها قرار دارند؟ آلمان و فرانسه و انگلیس چطور؟ آیا اگر این کشورها مثل مردم، کنار فلسطینیها میایستادند، صهیونیستها میتوانستند در غزه نسلکشی به راه بیندازند؟! پاسخهای این سؤالها واضحتر از آن است که بخواهیم، به آنها بپردازیم. اما سؤال بعدی: «در دنیا چه اتفاقی افتاده است؟ آیا قوانین توان تحکیم نظم و عدالت را در دنیا ندارند؟ ایراد در قوانین است یا تمدن آنها؟» پاسخهای ریشهای و بنیادین این سؤال را پیش از این در همین ستون دادهایم و اینجا صرفا برای یادآوری به گوشهای از آن اشاره کرده و عبور میکنیم. بخوانید:
۳- ریشه این داستان به حدود ۶۰۰ سال قبل باز میگردد. به جایی که تعریف «انسان» تغییر کرد. فیلسوف سیاسی و نمایشنامهنویسی به نام «نیکولو ماکیاولی» در ایتالیا، تعریف خود را از «انسان» ارائه کرد. در این تعریف انسان موجودی شریر، خبیث و فزونطلب است. این انسان فاقد «اختیار» است و رفتار او را میشود پیشبینی کرد. مبحث «انسانشناسی» در این تعریف، مثل مباحث مربوط به علوم طبیعی و تجربی است. میتوان به راحتی رفتار او را پیشبینی و با استفاده از «قانون» و «زور» تحت کنترلش گرفت. این تعریف بعدها با تغییراتی در شکل و محتوا از سوی اندیشمندان دیگر غرب مثل «توماس هابز» و «جان لاک» و «آدام اسمیت» مورد استقبال قرار گرفت و شد، مبنای مطالعات و پژوهشهای اندیشمندان امروز غرب در حوزههای مهم «علوم انسانی» و «اقتصاد سیاسی» و... امروز به آن به اصطلاح «اومانیسم» میگویند. به زبان ساده، در این تعریف، با انسانی تکبعدی و تکساحتی مواجهیم که در آن، حس و عاطفه و انسانیت جایی ندارد و صرفا بُعد مادی آن مورد توجه است. دین و اخلاق عملا در این انسان وجود ندارد.
به عبارتی در این تعریف آن بُعد اصلی انسان نادیده گرفته شده و تعریف ناقص است. در مبحث مهم «پژوهش» و «روش تحقیق» میخوانیم، اگر تعریف و مقدمه در یک پژوهش ناقص باشد، نتیجه پژوهش هم ناقص و بعضا فاجعه خواهد بود. افرادی مثل ماکیاول و هابز و جان لاک و آدام اسمیت به عنوان اندیشمندانی که، مبنای تمدنی امروز غرب به دست آنها بنا شده، مقدمه و تعریف از «انسان» را «ناقص» چیدند و طبیعی است، نتیجه پژوهشهای بعدی که بر همین مبنا ادامه یابد، ناقص از آب در آید. این پژوهشها اگر هزاران سال دیگر هم ادامه یافته و تکمیل گردد، چون تعریف و مبنا «ناقص» است، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید و یقین بدانید با این روند، صدها سال بعد صهیونیستی - اگر وجود خارجی داشته باشد - با لذت و افتخار به نوزادکشیاش ادامه داده از سوی متمدنترین کشورها نیز حمایت کامل خواهد شد! این تفکر و تمدن، درست در همان ایامی که مشغول خلق ایدههایی مثل «جمهور» و «حقوق بشر» هم بود، در حال استعمار آفریقا و آسیا و کشتار مردمان آن بود. چرا؟ چون تعریفش از انسان، حقوق بشر و «جمهور» ناقص و اشتباه بود. منظورش از حقوق بشر، حقوق همه ابنای بشر نبود. منظورش حقوق بشرِ «فقط غربی» بود!
برگردیم به مبحث خودمان یعنی وضع طبیعی، قانون، تمدن و... غزه. امروز بزرگترین سازمانها برای دفاع از حقوق بشر تاسیس شدهاند با بودجههای آنچنانی. مدرنترین قوانین وضع شدهاند هم در داخل کشورها و هم در سطح بینالمللی برای همه نوع بشر. انسان امروز حتی درباره حیوانات و محیط زیست هم قوانین فوقالعادهای وضع کرده است. اما این سازمانها و قوانین، از یک «خط مرزی» که عبور میکنند، از کار میافتند. انگار اصلا وجود خارجی ندارند. انگار کار به این طرف خط که میرسد، همان وضع طبیعی باید حاکم شود. چرا؟، چون اینجا کودکی که تکهتکه میشود یا بر اثر تحریم و گرسنگی جان میدهد، یا به دلیل جلوگیری از ورود داروهای بیحسی و بیهوشی، بیمار در هوشیاری کامل، دست یا پایش بریده میشود و جان میدهد، فلسطینی است، نه غربی یا صهیونیست! خدا رحمت کند علامه محمدتقی جعفری، فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن و نهجالبلاغه را. در ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، فصل حکمت اصول سیاسی اسلام، جلد یازدهم وقتی به یکی از اشتباهات بزرگ و مهلکِ علمی ِاندیشمندان غربی میپردازد، سؤال مهمی میپرسد. اینکه چطور این اندیشمندان در تحقیقات مفصل و زیادی که در حوزه علوم انسانی کرده و زحمات طاقتفرسایی که متحمل شدهاند، هیچ اشارهای به «انسانی به نام پیامبر» که برای هدایت همین بشر آمده نمیکنند؟! و سقوطی که امروز بشر کرده، نتیجه مستقیم همین اشتباه است.
۴- در چنین دنیایی چه باید کرد؟ آیا نباید با چنین تمدن وحشیِ اتوکشیده ادکلنزدهای جنگید؟ نباید چنین تمدنی را «رسوا» کرد. آیا صدها سال زیستنِ چنین تمدنی، وحشیگری را جزو «طبیعت» این جماعت نکرده است؟ پاسخ سه سؤال اخیر را به شما واگذار میکنیم. اما پاسخ سؤال آخر این یادداشت را رهبر انقلاب سوم بهمنماه سال ۱۳۷۳ در جریان دیدار هنرمندان و سینماگران داده است: « شما اروپا را همیشه در چهرههای بزککرده اتو کشیده کراوات بسته ادکلن زده مرتب و منظم در شانزهلیزه نبینید! اروپا در سارایووست. حقیقت اروپا در جنگ جهانی اوّل و دوم است... امروز هم اگر غربیها از اهداف فرااروپایی و فراجهانی فارغ شوند، باز همان جنگ و دعواها را از سر میگیرند. طبیعت اروپاییها چنین است.»
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت اسرائیل اسراییل حقوق بشر انگلیس غزه فرانسه رژیم صهیونیستی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت وضع طبیعی حقوق بشر شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۸۷۵۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.